سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ : علی
صفحه نخست ایمیل آرشیو

درباره



منوی وبلاگ


لوگوی وبلاگ من






نوشته های پیشین


آرشیو


پیوندهای روزانه


پیوندها


لوگوی دوستان



موسیقی وبلاگ


فهرست موضوعی


جستجو در وبلاگ


بازدیدهای وبلاگ


اشتراک در خبرنامه

HOME

وقتی که کسی رو از ته دل بدون هیچ قصد و نیتی دوست داری و حاضری براش هر کاری رو انجام بدی ؛ دوسش داری اما در نظر اون آدم هیچ باشی ؛ نه ؛ هیچ کلی  ارزش داره ؛ هیچ ارزش هیچی رو داره اما تو ارزش اون هیچی رو هم نداشته باشی ، یعنی اصلا واسش وجود نداشته باشی ، اما نه ؛ همون وجود نداشتن هم کلی وجود داره اما تو اون وجود نداشتن رو هم نداشته باشی ؛با این حال به همین دلخوش باشی که اگه اون دوستت نداره در عوض ؛ تمام دوست داشتن تو واسی اون هست .
تا اینکه یه روزی یه جایی به این این برسی که نه تنها دوست داشتنت دروغ تلقی میشه بلکه کلی هم نسبت ناجور بهت بزنه؛ نسبت ناجور رو همون کسی که جونت واسش در میره بهت بزنه ؛ همونی که شب و روزت رو با فکر اون سر میکنی اما اون حتی لحظه ای  فکر کردن رو ازت دریغ میکنی ؛ همون کسی که ساعتها انتظارش رو بکشی ، اما اون  نه تنها انتظارت رو نمی کشه بلکه انتظارت رو طولانی و طولانی تر میکنه ؛ و حالا با شنیدن حرفایی که... اینجاس که تصمیمت رو می گیری ، تصمیم می گیری برای همیشه خودت رو از این زندانی که خودت واسی خودت درست کردی خلاص کنی
و برای همیشه باهاش خدا حافظی می کنی و از ته دل براش بهترین ها رو می خوای و برای بار آخر  واسی دل خودت اشک میریزی ، اشک میریزی واسی دلی که نه تنها قدرش رو ندونست بلکه خیلی سخت شکست  ، دل شکسته ی که صدا شکستنش تا خود آسمون رفت ، اما تو همون گریه ها از اون مهربون همیشگی می خوای که هیچ وقت دل  اون رو نشکونه و ...
 اما ؛ وقتی که دلی میشکنه خیلی سخت شکسته ها رو میشه سرجای اول خودش بذاری، و وقتی سرجای خودش قرار می گیرن خیلی زود حتی با یه نسیم بهم می ریزن.
وقتی که ازش واسی همیشه خداحافظی میکنی میری سراغ دل شکسته خودت تا مثل روز اولش درستش کنی ؛ دلی ک به مویی بنده و به هر بهونه ی میزنه زیره گریه ؛ دلی که با شنیدن کلمه دوستت دارم هزارتا سوال بی جواب جلوی روش سبز میشه ، دلی که برای آشنا کردنش با محبت کلی تلاش می کنی و می بینی هنوز اول راهی ،  دلی که با هر بهونه ی یاد اونی می یفته که هیچ وقت به یادش نبوده و حالا تو باید به این دل بند زده بگی که بد و خوب همه جا هست و باید از اول شروع کرد باید یا علی گفت و لحظه های قشنگ رو با تلخیاش تلخ نکرد...
ساعتها ؛ روزها و هفته ها و ماهها با دلت حرف میزنی و برای آشتی  دادنش با زندگی تلاش می کنی ؛ تا اینکه...
تا اینکه یک روز از همون روزای قشنگ زندگی سراغت رومیگیره؛ واسی چی ؟ چرا حالا ؟ اون هم بعد از این همه مدت؟ نه بچه هستی و نه می خوای خودت رو گول بزنی ، واقعیت اینه که واسی این که وجدان خودش رو راحت کنه اومده سراغت ؛ اومده تا ازت حلالیت بخواد ؛ حلالیت از دل ساده ی که چه ساده زیر پاهاش له ش کرد ؛ حلالیت؟ نه حلالیت واسی چی ؟ تو که بهش گفته بودی ازش دلخور نیستی و خیلی دوستانه تمومش کردی ؛ اما نه این بار هم معلومه حرفت رو باور نکرده مثل بقیه حرفات این یکی رو هم به حساب دروغای نگفتت گذاشته ،به پای دروغ های که هیچ وقت حتی مصلحتیش رو بهش نگفتی ؛ دلیل اومدنش اینه که بهت بگه دیدی دوست داشتنی در کار نبوده دیدی بعد از چند مدت همیشه فراموش شد ؛ دیدی چه دروغگوی ماهری بودی که حتی خودت هم حرفای خودت رو باور کردی ؛ اما نه شاید هم هیچ کدوم اینا رو نگه فقط برای این اومده باشه که ببینه اون دل شکسته جایی برای شکستن دوباره داره.
و از هجوم این فکراس که حس می کنی خسته ی ؛ و این بار این دلته که بهت میگه زندگی هر لحظه و هر ساعتش زیبا و دوست داشتنی پس قدر لحظه هات رو بدون و فکر و ذهنت رو با مهربونی آبی آبی نگه دار و اون وقت پیش خودت برای اون کسی که هیچ وقت حتی به اندازه سر سوزن براش اهمیتی نداشتی دعا می کنی...    



نازنین ::: جمعه 87/7/5::: ساعت 1:4 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

طراح قالب
زرین
آسمان
متین
نازنین
>